کد مطلب:270666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:234

ضرورت حجت در قرآن
با تبیین نیاز انسان به حجّت و ضرورت آن با توجه به ارزش آدمی، و نیز برهان های دیگر عقلی، نوبت به بررسی راه های نقلی با استفاده از دو منبع نور، یعنی قرآن و نهج البلاغه می رسد. این دو بهترین گواه صادق بر ضرورت و ـ بالاتر از آن ـ وجود حجّت خواهند بود.

قرآن كریم در موارد بسیاری بر این امر گواهی داده و ضرورت وجود حجّت را خبر می دهد. خداوند بر انسان منت نهاده و او را مورد خطاب قرار داده و برای او حجّت آورده، تا برای انسان كه امانت و مسئولیت را پذیرفته، عذری نماند. در آیه (47) سوره قصص آدمی در برابر خداوند به محاجّه برمی خیزد، كه: باید برای ما رسولی می فرستادی و حجّت را بر ما تمام می كردی [1] ، در حالی كه خداوند برای ردّ عذر انسان حجّت را در مرحله آغازین با او همراه كرده است و می فرماید:

(رُسُلا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاّ یَكُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللهُ عَزیزاً حَكیماً) [2] .

«[به تمام انبیا از نوح تا خاتم وحی كردیم] پیامبرانی كه بشارت دهنده وبیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند و خداوند عزیز و حكیم است».

عزّت و حكمتِ كاملِ حق اقتضا دارد با منت گذاشتن بر انسان و مخاطب قرار دادن او، حجّت را بر او تمام كند، تا در فردای حساب، به بهانه نبود حجّت عذرتراشی نكند.

از این رو آدمی در مقابل پروردگار هیچ عذری برای عدم انجام حق و نپذیرفتن حجّت ندارد، و اگر به زعم خود برهانی دارد، به نص قرآن باطل و واهی است [3] .

در آیه دیگر می فرماید:

(وَ لِكُلِّ اُمَّة رَسُولٌ) [4] .

«و برای هر امتی رسولی است»

و از آن رو كه هر امتی اجلی دارند:

(وَلِكُلِّ اُمَّة اَجَلٌ) [5] .

«و برای هر امتی سرانجامی است»

و این امت مُؤَجّل كه حیات و مرگی دارند، نیازمند رسولی از خودشان هستند تا راه را بنمایاند و امت را از ظلمت برهاند:

(وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُول اِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ) [6] .

«هیچ رسولی را نفرستادیم مگر به زبان قومش».

در بیان دیگری می فرماید:

(وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی كُلِّ اُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ...) [7] .

«در هر امتی رسولی را برانگیختیم تا آن ها را به عبودیت و صراط مستقیم دعوت نماید و از راه های انحرافی و عبادت طاغوت بازدارد».

ادامه آیه سخن از واكنش مردم در برابر دعوت انبیا است:

(فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ...)

انسان ها در برابر دعوت، دو گروه می شوند; گروهی هدایت می شوند و دسته ای دیگر به ضلالت تن می دهند، ولی حجّت بر آن ها تمام است، زیرا انتخاب آن ها با بیّنه و وجود حجّت است. این آیه بر وجود رسول و حجّت و اهداف او تأكید و صراحت دارد.

قرآن در جای دیگر می فرماید:

(یَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ اُناس بِاِمامِهِمْ...) [8] .

«روزی كه ما هر جماعتی را همراه رهبرشان فرا می خوانیم»

آیه نشان می دهد آدم ها بر اساس امامی كه برگزیده اند، مؤاخذه می شوند. این گزارش از واقعیتی است كه انسان ها بدون امام نخواهند بود، هرچند امام آن ها باطل باشد، گو این كه باید از جانب خداوند برای آن ها امامِ حَقّی نصب شده باشد، تا بتوانند انتخاب كنند.

آیاتی كه برای انسان اهدافی را ترسیم می كند نیز باتوجه به اهداف و تحقق آن ها، وجود حجّت و رسول را ضروری می نماید، تا توسط آن ها، انسان راهِ رسیدن به اهداف را پیدا كند. از جمله این آیات، آیه شریفه ذیل است:

(اَیَحْسَبُ الاِْنسانُ اَنْ یُتْرَكَ سُدی) [9] .

«آیا آدمی گمان می كند كه بیهوده و بدون هدف رها شده است»

آیات دیگری كه در بررسی پیوستگی حُجَج الهی به آن ها به زودی اشاره می شود نیز به وضوح ضرورت حجّت را می رساند.


[1] (... لولا ارسلت الينا رسولا فنتبع آياتك و نكون من المؤمنين).

[2] نساء، 165.

[3] (والّذِينَ يُحاجّونَ في اللّهِ...حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ...)، شوري، 16.

[4] يونس، 47.

[5] الاعراف، 34.

[6] ابراهيم، 4.

[7] النحل، 36.

[8] اسراء، 71.

[9] قيامت، 36.